فهرست مطالب

پژوهش های دانش زمین - پیاپی 22 (تابستان 1394)

مجله پژوهش های دانش زمین
پیاپی 22 (تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/06/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محبوبه جمشیدی بدر صفحات 1-15
    کمپلکس دگرگونی خواجو در جنوب شرق زون سنندج-سیرجان و کمپلکس دگرگونی سورسات در شمال غرب زون سنندج-سیرجان برونزد دارند. در این کمپلکس ها کانی آمفیبول در سنگ های دگرگونی مانند گارنت آمفیبولیت ها و آمفیبول شیست ها حضور دارد. انواع فابریک آمفیبول ها در این سنگ ها شامل نماتوبلاستی، برشی، کاتاکلاستی، رشد تجمعی و پاپیونی با طویل شدگی در امتداد محور C می باشند. حالت های تجمعی و پاپیونی کانی آمفیبول، در اثر فرآیند خزش مرز دانه ها و برش همزمان با فرآیند دگرگونی ایجاد شده که بافت گاربن شیفر نامیده می شود. در کمپلکس دگرگونی سورسات بافت گاربن شیفر در اثر چین خوردگی های بزرگ مقیاس و برش همزمان با دگرگونی ناحیه ای ایجاد شده و همچنین این بافت در کمپلکس دگرگونی خواجو در اثر فعالیت گسل های امتداد لغز برشی در سنگ های دگرگونی حاوی آمفیبول ایجاد شده است. شیمی کانی آمفیبول در گارنت آمفیبولیت ها در محدوده فروهورنبلند-فروچرماک هورنبلند است و شیمی بلورهای مختلف آمفیبول با فابریک های متفاوت در آمفیبول شیست ها در محدوده مگنزو-فرو هورنبلند تا چرماک-فرو-چرماک هورنبلند قرار می گیرند. متفاوت بودن شیمی کانی آمفیبول در گارنت آمفیبولیت ها و آمفیبول شیست ها به علت پروتولیت متفاوت آن ها بوده و شیمی کانی آمفیبول روند تغییرات معنی داری را در فابریک های مختلف نشان نمی دهد.
  • عیسی آزادی، محمد رهگشای، سعید علیرضایی، محمد هاشم امامی صفحات 16-30
    سنگ های آتشفشانی با ترکیب تفریتی و فونوتفریتی با سن ائوسن بالایی در رشته کوه بزقوش، شمال غرب ایران گسترش قابل ملاحظه ای دارند. این سنگ های آتشفشانی هم به صورت گدازه هایی با حجم زیاد که عمدتا در قسمت شمالی رشته کوه بزقوش قرار گرفته اند و با یک روند شرقی-غربی بر روی آندزیت های مگاپورفیری ائوسن میانی قرار گرفته اند، دیده می شوند و هم به صورت لنزهایی کوچک در بین سنگ های ولکانی کلاستیکی جای گرفته اند. بافت این سنگ ها پورفیری بوده و کانی های تشکیل دهنده شامل کلینوپیروکسن، پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، آنالسیم، الیوین و کمی لوسیت در یک زمینه شیشه ای تا دانه ریز می باشند. آنالسیم در این سنگ ها عمدتا ایزوتروپ بوده و به صورت اجزای ریز کمتر از یک میلی متر تا درشت بلورهایی به اندازه 1 سانتی متر دیده می شود. غنی شدگی سنگ های آنالسیم دار منطقه در Sr، عدم حضور کانی های آبدار مثل آمفیبول و بیوتیت در سنگ های مورد مطالعه، فقدان پیروکسن های سدیم دار، ترکیب هموژن بلورهای آنالسیم و وجود ترک های نامنظم در سطح و اطراف بلور آنالسیم بیانگر این است که آنالسیم های موجود در سنگ های آتشفشانی رشته کوه بزقوش از تبادل یونی لوسیت های اولیه در حین سرد شدن ماگما و یا در زمان انجماد ماگما به وجود آمده اند.
  • علی کنعانیان، حامد علی اشرف زاده، فاطمه سرجوقیان، جمشید احمدیان صفحات 31-50
    توده های نفوذی مهرآباد واقع در جنوب شرق اردستان، با سن تقریبی الیگوسن- میوسن، در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه - دختر جای گرفته اند. این توده ها با ترکیب سنگ شناسی گرانیت، گرانودیوریت، تونالیت و کوارتز مونزودیوریت، در سنگ های آتشفشانی ائوسن منطقه تزریق شده اند. توده های نفوذی مورد مطالعه با ماهیت کالک آلکالن و متا آلومین تا جزئی پرآلومین، جزو سنگ های گرانیتوئیدی نوع I محسوب می شوند. الگوی تغییرات عناصر کمیاب و کمیاب خاکی بهنجار شده به کندریت و گوشته اولیه بیانگر غنی شدگی این سنگ ها ازLREE و LILE نسبت به HREE و HFSE و وجود آنومالی منفیEu ، Nb، Tiو P در نمونه های مورد مطالعه است. این امر در کنار موقعیت نمونه ها بر روی نمودارهای مختلف تمایز محیط تکتونیکی، حاکی از شکل گیری سنگ های مورد مطالعه در محیطی مرتبط با فرورانش در حاشیه فعال قاره ای است. شواهد ژئوشیمیایی مانند مقادیر بالای SiO2، مقادیر کم Mg# و عناصر انتقالی و همچنین میانگین نسبت های Nb/La، Nb/Ta، Ti/Zr، Nb/Ce و (La/Sm) n و نمودارهای تفکیک کننده خاستگاه ماگمایی، گویای آن است که پوسته زیرین با ترکیب متابازالتی، متاتونالیتی و آمفیبولیتی نقش مهمی در تشکیل توده گرانیتی مهرآباد بازی کرده است که در اثر گرمای ایجاد شده ناشی از ذوب بخشی گوشته در زون فرورانش، حاصل شده اند.
  • مریم ریاحی ماه، علی اکبر حسن نژاد، قربان وهاب زاده کبریا صفحات 51-64
    کانسار فلوئوریت دامغان در شمال غرب دامغان قرار گرفته است. این کانسار از شمال به کوه های آرسک و از جنوب به گسل عطاری محدود می شود. کانی سازی در بخش 1 سازند میلا رخ داده است که اکثرا دولومیت همراه با میان لایه های مارنی و شیلی زرد رنگ به سن کامبرین میانی می باشد. تشکیل فلوئوریت عمدتا به رنگ سفید و به مقدار کمتر به رنگ بنفش، به صورت رگه ای و شکافه پرکنی انجام شده است. همراه با کانی سازی فلوئوریت، کانی های سولفیدی از جمله: گالن، پیریت، کالکوپیریت، کوولین و همچنین کانی های سروزیت، هیدروکسیدهای آهن، کلسیت و باریت نیز قابل مشاهده می باشند. بر اساس داده های ریز دماسنجی انجام شده بر روی میانبار های سیال فلوئوریت های سفید و بنفش، دامنه دمای همگن شدگی از 100 تا 360 درجه سانتیگراد، و دامنه شوری سیال کانی ساز از 2/. تا 2/20 معادل درصد وزنی نمک طعام در تغییر است. شواهد به دست آمده حاکی از آن است که کانی سازی فلوئوریت احتمالا در اثر اختلاط یک سیال گرمابی با سیالات جوی و حوضه ای و در یک شرایط احیایی رخ داده است.
  • زهرا عبدالله زاده، عادل سپهر، علیرضا راشکی صفحات 65-83
    تفکیک محیط های بیابانی از غیربیابانی اغلب به دلیل تنوع بالای الگوهای پوشش گیاهی، خاک و سنگ در مجاورت یکدیگر دشوار است. مطالعه روند تغییرات اکولوژیک و ژئومورفولوژیک یک منطقه می تواند در تعیین آستانه های اکوژئومورفیک به منظور تفکیک محیط های بیابانی از غیربیابانی بر پایه پتانسیل های برگشت پذیری و پتانسیل های فرسایش پذیری ملاک عمل قرار گیرد. به طوری که بر اساس نسبت پتانسیل های فوق میزان تاب آوری و ارتجاعیت اکولوژیک اکوسیستم دچار تغییر می شود. هدف از این پژوهش جداسازی محیط های بیابانی در بخشی از استان خراسان رضوی بر پایه مرزهای اکوژئومورفیک می باشد. لذا در این پژوهش، با استفاده از چهار نقشه لیتولوژی، پوشش گیاهی، رده بندی خاک و نقشه هم بارش، تغییرات نسبت پتانسیل های فرسایش پذیری و برگشت پذیری مورد مطالعه قرار گرفته است. در ابتدا با انتخاب منطقه ای محدود در سطح استان که از لحاظ گرادیان اقلیمی و ارتفاعی بیانگر شیب تغییرات باشد، چهار نقشه فوق تفکیک گردید. از داده های رقومی TM/ETM و نقشه های زمین شناسی و خاک در مقیاس 1:250000 در تولید نقشه های مذکور استفاده شده است. به منظور ارزیابی صحیح تر این جداسازی، پیاده سازی یک طبقه بندی نظارت نشده بر روی تصویر سنجنده MODIS از منطقه مطالعاتی، به خوبی روند تغییرات عوامل اکوژئومورفیکی را همگام با تغییرات چهار نقشه فوق نشان می دهد. بررسی تغییرات اکولوژیک و ژئومورفولوژیک همگی در یک راستا روند تغییر نسبت پتانسیل های فرسایشی و برگشت پذیری را در منطقه مطالعاتی تایید کردند. نتایج پژوهش مشخص کننده دو آستانه یا گذر اکوژئومورفیک در منطقه مورد بررسی می باشد، گذر اکوژئومورفیک از منطقه غیربیابانی به نیمه بیابانی و گذر اکوژئومورفیک نیمه بیابانی به محیط بیابانی تفکیک شدند.
  • فریبا اسفندیاری، برومند صلاحی، رسول حسن زاده صفحات 84-99
    پدیده هایی که در نئوتکنیک مطالعه می شوند شامل تمام عوامل، فرایندها و عملکردهای ناشی از فعالیت های جدید زمین و اشکال ایجاد شده به وسیله این فعالیت ها می باشد. موضوع مورد بحث در پژوهش، ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی بر اساس شاخص های تکتونیکی در حوضه آبریز علی آباد چای هوراند می باشد. هدف تحقیق در این پژوهش این بود که فعالیت های نئوتکتونیکی حوضه را بر اساس شاخص های تکتونیکی مشخص کرده و اثبات کند و نسبت فعالیت های نئوتکتونیکی را در بخش های مختلف حوضه نشان دهد. روش تحقیق بدین گونه بود که ابتدا با توجه به چهار نوع شاخص تکتونیکی، که شامل شاخص های (SL- FD- BR- BS) بودند،فعالیت های نئوتکتونیکی در حوضه مشخص شده و از تمام شاخص ها میانگین گرفته شد و پس از اثبات فعالیت تکتونیکی حوضه با توجه به این شاخص ها، به نتیجه نهایی که وجود و اثبات فعالیت نئوتکتونیکی در حوضه است دست یافت و به همین دلیل، جهت اجرای پژوهش از داده های متعددی مانند نقشه های توپوگرافی 1:50000 و زمین شناسی 1:100000 از حوضه مذکور و نقشه های شیب – گسل- هیدرولوژی – Dem - Tinو نرم افزار (ArcGis) مورد استفاده قرار گرفت و یافته های تحقیق چنین بیان داشت که فعالیت نئوتکتونیکی منطقه بر اساس تقسیم بندی شاخص LAT ،50 درصد فعال- 30درصد نیمه فعال و 20 درصد غیر فعال می باشد که اکثر فعالیت های نئوتکتونیکی در امتداد گسل های مهم منطقه مشاهده می گردد. طبق سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) پژوهش مذکور به این نتیجه نهایی رسید که فعالیت نئوتکتونیکی حوضه آبریز علی آبادچای، در امتداد سه گسل اصلی و همچنین در اکثر گسل های فرعی حوضه که سیستم هیدرولوژیکی حوضه نیز انطباق کامل با امتداد گسل ها دارد، فعال می باشد و بدین جهت مسئولان و برنامه ریزان بهتر است که شواهد و پدیده های مورفوتکتونیکی موجود در حوضه و اثرات آن را در برنامه ریزی های محلی و منطقه ای خود مدنظر قرار دهند.
  • کاظم نصرتی، مونا مجدی صفحات 100-113
    یکی از اهداف بنیادی در محیط شهر، حصول اطمینان از وجود کیفیت بالای زندگی برای شهروندان توسط بالا بردن کیفیت محیط است، جایی که میزان آلودگی آن خطری بر سلامت انسان و سایر اجزای سیستم بیولوژیک نداشته باشد. در این پژوهش غرب شهر تهران به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب و سه کاربری اراضی کشاورزی، پارک و زمین بایر در این محدوده شناسایی گردید. از هر کدام از این کاربری ها به ترتیب 20، 16 و20 نمونه برداشت شد. پارامترهای آهک، pH، هدایت الکتریکی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، سدیم، کربن آلی، بافت خاک، وزن مخصوص، درصد رطوبت اشباع و ظرفیت آب قابل دسترس اندازه گیری شدند. نتایج آزمون تجزیه واریانس یک طرفه نشان داد که پارامترهای کربن آلی، نیتروژن، سدیم، فسفر، آهک و پتاسیم تحت تاثیر کاربری اراضی است. در نهایت با استفاده از تحلیل عاملی 5 عامل با مقادیر ویژه بیش از یک و توجیه 6/72% واریانس بین داده ها انتخاب شدند. نتایج آزمون تجزیه واریانس امتیازهای عامل ها بر اساس کاربری اراضی نشان داد که سه عامل از پنج عامل بدست آمده با کاربری اراضی تفاوت معنادار دارند. در نهایت با استفاده از تحلیل مازاد داده ها و تحلیل توابع تشخیص، مدل کیفیت خاک بر اساس متغیرهایی از این سه عامل تعیین شد که نتایج نشان داد متغیرهای مواد آلی، آهک، pH، فسفر، وزن مخصوص و نیتروژن کل بیشترین ضرایب کانونیک را به خود اختصاص داده اند و بدین ترتیب از عوامل موثر بر کیفیت خاک های مناطق شهری هستند.